گیاه درمانی به علم درمان و پیشگیری از بیماریها با استفاده از گیاهان، قسمتهای مختلف گیاه و مواد تهیه شده از گیاهان گفته می‌شود.

گیاهانی که به شکل سنّتی در گیاه درمانی مورد استفاده قرارگرفته‌اند اصطلاحاً گیاهان دارویی نامیده می‌شوند.

یکی از اصول مهم در گیاه درمانی این است که این گیاهان و یا بخشهای مورد استفاده آنها در درمان باید کارایی مناسبی داشته باشند.

هر گیاه دارای یک ساختار کمپلکس شیمیایی است و جداسازی و تعیین خواص شیمیایی اجزای گیاه یکی از موضوعات بسیار مهم در گیاه درمانی می‌باشد.

طبق نظر مادائوس (که یکی از سازندگان گیاهان دارویی در آلمان بوده است)، گیاهان دارویی موادی می‌باشند که از گیاهان حاصل شده‌اند.

طبق نظر کمیسیون E (سازمان فدرال داروها و دستورالعمل‌های پزشکی) که مسئول تهیه و توسعه مونوگرافهایی در مورد گیاهان می‌باشد، مواد شیمیایی جداسازی شده از گیاهان تحت عنوان گیاهان دارویی و گیاهان دارویی قرار نمی‌گیرد.

از سوی دیگر پروفسور ویس اعتقاد دارد که مواد شیمیایی جداسازی شده از گیاهان، جزئی از گیاه درمانی بوده و این مواد را جز گیاهان دارویی قوی طبقه بندی می‌کند.

مواد شیمیایی که مستقیماً از گیاه استخراج می‌گردد را می‌توان به عنوان گیاهان دارویی یا داروهای طبیعی طبقه‌بندی نمود و از این گروه می‌توان به مواد دیگوکسین و دیجیتوکسین اشاره کرد که از گونه‌های مختلف گل انگشتانه با نامهای Digitalis lanata و D.purpurea بدست می‌آیند.

اما در صورتی که مشتقات و مواد مستخرجه گیاهی به صورت سنتتیک تغییر یابند دیگر جزو مواد دارویی طبیعی نیستند، زیرا در طبیعت یافت نمی‌شوند که از جمله این مواد می‌توان به استیل دیگوکسین و متیل دیگوکسین اشاره نمود.

مشکل دیگری که امروزه به چشم می‌خورد این است که بسیاری از مواد شیمیایی که قبلاً از گیاهان جداسازی شده‌اند در حال حاضر به صورت مصنوعی تهیه می‌گردند و در بسیاری حالات ماده اصلی مورد استفاده جهت سنتز و ساخت مصنوعی داروها هیچ ارتباطی با گیاه دارویی اصلی ندارند، بدین معنی که مواد استخراج یافته از گیاه در طی فرآیند مصنوعی فرآوری ماهیت خود را تغییر می‎دهند که این حالت را اصطلاحاً جایگزینی اسانس‎های روغنی می‎گویند.

گیاه درمانی

استفاده از مواد مؤثره فعال جداسازی شده یک روش نسبتا جدید است که با گیاه درمانی سنّتی تفاوت دارد و در مورد اینکه آیا می‌توان آنرا جزو گیاه درمانی قرار داد یا خیر توافق کلی وجود ندارد زیرا همانگونه که قبلاً توضیح داده شده فلسفه گیاهان دارویی استفاده از گیاهان یا بخشهایی از گیاه مثل برگ، گل، ریشه، میوه و دانه می‌باشد. از نقطه نظر شیمیای گیاهان دارویی را می‌توان به عنوان مخلوطهای شیمیایی طبقه بندی نمود که گاهی اوقات به اختصار مواد شیمیایی مخلوط، مواد شیمیایی مرکب یا کمپکس نامیده می‌شوند. برای درک دقیق و صحیحی از گیاه درمانی ما باید به مواد شیمیایی کمپکس موجود در هرگیاه به عنوان دستورالعمل سری نگاه کنیم.
جان ولفگانگ فون گوته (1832- 1749) که یکی از بزرگترین محققان گیاه شناسی در عصر جدید است اصطلاح کشف رمز را مطرح کرده است بدین صورت که ما باید مواد شیمیایی کمپکس در گیاهان را شناسایی و بررسی کنیم تا بتوانیم به ماهیت گیاهان پی‌ببریم. ما امروزه با کمک تکنولوژیهای پیشرفته فیزیکوشیمیایی قادریم تعداد بسیار زیادی از مواد شیمیایی موجود در گیاهان و یا بخشهای یک گیاه را جداسازی و تجزیه کنیم اما هنوز از درک بعضی مسائل عاجزیم مثلا نمی‌توانیم چگونگی اختلاط این مواد شیمیایی و ایجاد کمپکس‌ها در گیاه را بیابیم، یا اینکه چگونه می‌توان ماهیت این کمپکس‌ها را به همان صورت اولیه نگهداری کرد و یا اینکه چگونه ساختار این کمپکس‌ها و تغییرات آنها در رابطه با تغییرات رشد گیاه، تغییر شرایط جغرافیایی و دیگر فاکتورها تغییر می‌کند. همچنین علاوه برانجام تجزیه‌های کمی مواد شیمیایی شناخته شده در گیاهان، ما باید چگونگی تغییرات کیفی در گیاه را نیز دریابیم زیرا این موضوع می‌تواند تنها دلیل توجیه اینگونه تغییرات در گیاه باشد.

گیاه درمانی
گیاه درمانی

متخصصین عصر جدید عموماً برای شناسایی اصول مربوط به ماهیت گیاهان و ساختارهای کمپلکس شیمیایی آنها از ژنتیک بهره می‌گیرند.

قطعاً یکی از ابزارهای فیزیکی لازم برای شناسایی و بررسی دقیق گونه‌ها شناسایی ژنهای آنهاست اما باید توجه داشت که ساختار و عملکرد ژنها در هنگامی که ژنها با هم ترکیب شده و کمپکس ایجاد می‌کنند نیز موشکافانه بررسی شود.

سازندگان اینگونه داروها باید از مواد در دسترس و قابل تهیه استفاده کنند و قوانین کارشان را مانند قانون موجود در موسیقی برنامه‌ریزی کنند بدین صورت که مانند یک موسیقیدان اول نوت‌ها، کلیدها، ریتم‌ها و‌هارمونی‌ها را بشناسند و سپس یک اثر کامل و مرکب ایجاد کنند.

مشابه حالت یک موسیقیدان، یک متخصص علوم گیاهی نیز می‎تواند گیاهان را با توجه به اثرات کل گیاه و اثرات مربوط به اجزای شیمیایی ویژه آنها تشخیص و طبقه‌بندی کند که این مورد را شناسایی داروهای موجود در گیاهان می‎گویند.
در مبحث گیاه درمانی علاوه بر شناسایی گیاه و مسائل مربوط به آن، فروشندگان گیاهان دارویی باید در مورد محیط طبیعی گیاه، اجزای شیمیایی موجود در گیاهان و ترکیب اجزای این گیاهان اطلاعات کاملی داشته باشند تا بتوانند گیاهان را از یکدیگر تشخیص دهند.

دانستن اطلاعات کامل در مورد ترکیبات شیمیایی یک گیاه به تنهایی و در صورتی که ما در مورد ماهیت این ترکیبات و اثر آنها اطلاعات کافی نداشته باشیم چندان کارساز نیست.
قانون دیگر درگیاه درمانی این است که هنگامی که از ترکیبات شیمیایی ویژه یا مواد شیمیایی جداسازی شده از گیاهان استفاده می‌کنیم، بتوانیم اثر درمانی آن را به صورت یک اثر مشخص و قابل تعریف در مبحث داروشناسی مشخص نمائیم. به عنوان مثال در این مورد گیاه خار مریم (Silybum marianum) توضیح داده می‌شود.

بذور این گیاه برای قرن‎های متمادی به عنوان داروی بسیاری از بیماریها مورد استفاده قرار می‌گرفت اما اثر اصلی آن که تأثیر بر روی کبد می‌باشد، بکلی نادیده گرفته شده بود.

اولین کسی که توانست تأثیر این گیاه را بر روی بیماریهای مختلف مربوط به کبد کشف کند یوهان رادماخر (1850-1772) بود.

این شخص دریافت این گیاه بر روی بسیاری از بیماریهای کبد موثر بوده و به همین دلیل تنتوری از این گیاه ساخت که امروزه بنام تنتور رادماخر برای درمان بسیاری از بیماریهای کبد کاربرد دارد.

در ابتدای دهه 1830، هورامر روش استخراج ماده سیلیمارین از دانه‌های خار مریم را کشف کرد. امروزه ما می‌دانیم که سیلیمارین مخلوطی از فلاوون‌ها با سه جزء سیلیکریستین، سیلیدیانین و سیلیبینین می‌باشد.

آزمایشات کلینیکی و دارویی مشخص کرده است که سیلیمارین دارای اثر درمانی برای بیماری مسموم شدن کبد (Hematosis) می‌باشد.

یکی از پادزهرهای ویژه برای سمی شدن حاد کبد در اثر مصرف قارچ آمانیتا داروی سنیتیک سیلیبینین محلول در آب می‌باشد که شامل سیلیبینین C، 2 و 3- سوکسینات دی هیدروژن و نمک دو سدیمی است.

همانگونه که مشخص می‌شود جایگزین کردن کاربرد تخصصی و مبتنی بر شناسایی علایم بیماری به جای استفاده عمومی از گیاهان دارویی سبب شناسایی یک داروی موثر بر روی بیماری مسموم شدن کبد می‌شود که این مورد نمونه‎ای از مثال‎های متعدد موجود است.
این قوانین موضوع دیگری را نیز خاطر نشان می‌کند که اگر در موردی یک گیاه دارویی دارای اثر درمانی بر روی یک بیماری داشت باید توجه داشت که این یک طرف موضوع است و سوی دیگر آن که عوارض جانبی آن می‌باشد، مستلزم جداسازی و بررسی دقیق کلینیکی این ماده می‌باشد و تا زمانی که این کار انجام نشده است نمی‌توان در مورد اثر درمانی آن اظهار نظر قطعی نمود.

گیاه درمانی و آموزش گیاهان دارویی
گیاه درمانی و آموزش گیاهان دارویی

تاریخچه گیاه درمانی

این اصطلاح توسط پزشکی فرانسوی بنام هنری لکلرک (1955- 1870) ابداع شد. این شخص آزمایشات زیادی در مورد استفاده از گیاهان دارویی نمود که عمده کارهای تحقیقی وی در ژورنال دارویی معتبر فرانسه با نامPresse M’edicale آمده است.

در این مجله کارها و روشهای کار بسیاری از بزرگان این علم نیز موجود است. لکلرک مدارک و کارهای انجام شده در طول دوره زندگی‎اش را تحت عنوان Precis de phytotherapie جمع‎آوری کرده است.
مبدأ پیدایش گیاهان دارویی به زمانهای زیادی قبل از گیاه درمانی بر می‌گردد به این صورت که در بسیاری از موارد، استفاده از گیاهان دارویی موجود در علم طب به چندین هزار سال قبل می‌رسد.

چین، تبت و هندوستان دارای نمونه‌هایی از گیاهان دارویی می‌باشند که تعداد کمی از مجموعه گیاهان دارویی عصر قدیم را دربرمی‌گیرد.

بسیاری از اطبایی که در این زمینه کار می‌کرده‌اند نیز بومی آفریقا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی و یا اقیانوسیه بوده‌اند و به همین دلیل امروزه بسیاری از مردم این مناطق از همان داروهای قدیمی در گیاه درمانی جدید استفاده می‌نمایند.

از این گیاهان می‌توان به گیاه سرخارگل (با نام علمی (Echinacea purpurea و پنجه شیطان (با نام علمی (Harpagophytum procumbens اشاره کرد. کشیش‌های پزشک در مصر و یونان قدیم مانند جالینوس (تنها پزشک مارکوس آرلیوس، امپراتور روم قدیم)، Hildegard Von Bingen (راهبه بزرگ و شفابخش) و پاراسلسیوس (پزشک سویسی) همگی جزو افرادی بودند که از قدرت گیاهان و چگونگی استفاده از گیاهان برای درمان بیماران آگاهی داشته‌اند. پزشکان معروف قرن نوزدهم مانند کریستوف ویلهلم ون هافلند (1836- 1762)، کارل گوستاو کاروس (1869- 1789) و سباستین نیپ (1897- 1821) بطور منظم و مدون از گیاهان دارویی یا گیاهان دارویی استفاده می‌کرده‌اند.

تفاوتهای عمده در علایم بیماری که سبب استفاده از گیاهان دارویی متفاوت می‌گردیده است بطور مشخص به دست نوشته‌های هزاره‌های اول یا قبل از آن بر می‎گردد.

از نقطه نظر علم پزشکی جدید بسیاری از علایم مذکور در این نوشته‌ها، غیرتخصصی، غیرعلمی و یا مبهم است زیرا ما قادر به درک ماهیت این دوران و بیماریهای آن نمی‌باشیم که این حالت در مورد کارهای پارسلیسیوس بیشتر مشخص است.

اما باید گفت که رد کردن یا نشناختن بسیاری از علایم و قراردادن بعضی از علایم بیماری در گروه استثنائات در آن زمان ناشی از تعصب آنها نبوده است و باید پذیرفت که متخصصان آن زمان درباره ارتباط بین بیماریها و اختلاف بین مردم، طبیعت و دیگر مسائل اطلاعات بسیار کمتری نسبت به متخصصان عصر حاضر داشته‌اند.

پس باید به یاد داشته باشیم که ما نباید به فکر برگشت به دوران خوش گذشته یا برگشت به طبیعت باشیم، بلکه باید علم گیاهان دارویی گذشته را بیشتر بررسی کرده و با توجه به سیستم جدید گیاه درمانی که مبتنی بر روشهای جدید و کاملاً علمی می‌باشد این گونه گیاهان و اثرات آنها را از لحاظ کارآمدی و ایمنی محیطی مورد آزمایش و بررسی قرار دهیم.
گیاه درمانی در واقع نوعی آلوپاتی (درمان بیماریها با اضداد آن که در واقع عکس هوموپاتی می‎باشد) است که با هومئوپاتی (که بوسیله ساموئل کریستین هانمان (1843- 1755) ابداع شده است) کاملا تفاوت دارد.

هومئوپاتی اغلب به علایم کاملاً متفاوتی از یک گیاه توجه دارد که ممکن است همان گیاه در گیاه درمانی برای علایم دیگری بکار رود. در واقع این موضوع تبدیل یک علم به علم دیگر نیست بلکه شناسایی و ایجاد تمایز بین دو سیستم کاملاً جدا در پزشکی می‎باشد.
تاریخچه گیاه درمانی با تاریخچه داروسازی مدرن کاملاً مرتبط است زیرا همانگونه که داروسازی و طب مدرن از اواسط قرن نوزدهم شروع به تکامل و توسعه نمود، گیاه درمانی نیز دارای قوانین مدونی شد. هدف ما در این کتاب ستایش از انجام اشتباهات اتفاق افتاده در گذشته نیست بلکه می‌خواهیم بگوئیم که مرزهای بسیار باریک موجود در علم داروسازی مدرن، در بخش گیاه درمانی کمرنگتر شده و اصطلاحاً دست متخصصین کمی‌بازتر است. علاوه بر این متخصصین همیشه باید به دنبال یافتن منابع جدید اطلاعات و شناسایی آنها باشند.